در سالهای اخیر، طرفداران متوجه شباهتهای عجیبی بین انیمههای علمی تخیلی و واقعیتهای زندگی واقعی شدن. بعضی از انیمهها به نظر میرسه که اخبار امروز رو پیشبینی کردن، از ایمپلنتهای عصبی و شهرهای هوشمند گرفته تا شیوع بیماریها.
مثلاً انیمه کلاسیک آکیرا (۱۹۸۸) نشون داد که توکیو میزبان المپیک۲۰۲۰ هست، و این موضوع وقتی واقعاً توکیو بازیها رو برگزار کرد (هرچند به خاطر COVID-19 به تأخیر افتاد) دوباره به چشم اومد. همچنین، نمایشهای معروفی مثل Ghost in the Shell و Psycho-Pass فناوریهای آینده رو تصور کردن که حالا نمونههای واقعی دارن. بیایید نگاهی به پیشبینیهای کلیدی انیمهها بندازیم (هم معروف و هم کمتر شناخته شده) که پیشرفتهای مدرن در زمینه هوش مصنوعی، واقعیت مجازی و حتی پاندمیهای جهانی رو نشون دادن.
ذهنهای سایبرنتیک و آیندههای هوش مصنوعی
انیمهها معمولاً انسانها رو در حال ادغام با فناوری تصور میکنن. در Ghost in the Shell (۱۹۹۵)، میجر کوساناجی یک سایبورگه که مغز سایبرنتیکش قابل هک شدنه. حالا این ایدهی “چیپ مغزی” دیگه فقط یک خیال نیست. در ژانویه ۲۰۲۴، Neuralink ایلان ماسک تأیید کرد که اولین ایمپلنت موفق مغز-کامپیوتر روی انسان انجام شده.
این دستگاه به یک بیمار فلج اجازه میده فقط با فکر کردن یک نشانگر رو حرکت بده، که خیلی شبیه به داستانهای علمی تخیلی هست. Ghost in the Shell حتی درباره خطراتش هم هشدار داده: ارتقاءهای کوساناجی او رو در برابر هکرها آسیبپذیر میکنه، که این هم یک شباهت هشداردهنده به نگرانیهای امنیت سایبری امروز در فناوریهای عصبیه.
انیمه پیشگوی دیگهای هم هست به نام Psycho-Pass (۲۰۱۳) که یک دیستوپی رو تصور میکنه که در اون همه شهروندان یک “ضریب جرم” بر اساس اسکنهای مغزی دریافت میکنن. افرادی که به عنوان ریسک بالا شناسایی میشن، قبل از ارتکاب هر جرمی میتونن توسط پلیس شکار بشن.
این پیشفرض حالا واقعیت داره: محققان دانشگاه شیکاگو یک مدل هوش مصنوعی ساختن که میتونه جرایم رو یک هفته قبل پیشبینی کنه با دقت حدود ۹۰٪ با استفاده از دادههای عمومی. به عبارت دیگه، پلیس پیشبینیکننده که زمانی یک خیال تاریک بود، حالا داره آزمایش میشه. این مثالها نشون میده که انیمهها چطور قبل از اینکه این فناوریها در اخبار ظاهر بشن، ظهور الگوریتمهای قدرتمند و فناوریهای نظارتی رو پیشبینی کردن.
انیمهها در دنیای مجازی و رویاها
واقعیت مجازی و اینترنت هم از دیگر موضوعاتی هستن که انیمهها به خوبی پیشبینی کردن. انیمه کلاسیک Serial Experiments Lain (۱۹۹۸) بر روی “Wired” تمرکز داره، یک دنیای مجازی وسیع که به ذهن همه متصل هست. این انیمه نوجوانانی رو نشون میده که آنقدر در دنیای آنلاین غرق شدن که مرز بین واقعیت و اینترنت از بین میره. حالا، ما در دنیایی از شبکههای اجتماعی، بازیهای واقعیت مجازی و آواتارهای آنلاین زندگی میکنیم که دیدگاه Lain رو به واقعیت نزدیک میکنه.
به همین ترتیب، Paprika (۲۰۰۶) اثر ساتوشی کن، دستگاهی رو تصور میکنه که به درمانگران اجازه میده وارد و به اشتراک بذارند که مردم در رویاهاشون چه میگذره. در این فیلم، یک “تروریست رویا” باعث میشه خیال و واقعیت با هم ترکیب بشن.
جالب اینجاست که امروز کارآفرینان در حال توسعه فناوری رویاهای شفاف هستن. یک نمونهکار از یک استارتاپ میتونه فعالیت مغزی رو در حین خواب ضبط کنه و حتی به کاربران کمک کنه رویاهای خودشون رو شکل بدن که این هم یک انعکاس واقعی از داستان Paprika هست.
حتی انیمههای کمتر شناخته شده هم حدسهای دقیقی زدن. Den-noh Coil (۲۰۰۷) داستان بچههای مدرسهای رو دنبال میکنه که عینکهای AR “سایبر” میزنن که بازیها و دادهها رو روی دنیای واقعی قرار میده. این انیمه در سال ۲۰۲۶ اتفاق میافته و جامعهای رو به تصویر میکشه که واقعیت افزوده (AR) در اون همهجا هست.
یک سناریو که حالا در حال وقوعه چون گوشیهای هوشمند و عینکهای هوشمند اپلیکیشنهای AR رو به زندگی میارن. به طور خلاصه، بسیاری از انیمههای علمی تخیلی سالها قبل از اینکه واقعیتهای مجازی و ترکیبی به آزمایشگاهها یا قفسههای فروشگاهها برسن، این موضوعات رو پیشبینی کردن.
بلایای طبیعی و بیماریها
بسیاری از انیمهها همچنین به بلایا و بیماریها میپردازن. مثلاً، مانگای ترسناک Virus Fang (۱۹۹۷) – هرچند انیمه نیست – به وضوح یک شیوع ویروسی جهانی رو قبل از COVID-19 به تصویر کشید. طرفداران اشاره میکنن که داستان ۲۵ سالهاش درباره وحشت پاندمی امروز مثل یک پیشگویی به نظر میرسه.
در سریهای انیمه، طاعونهای ناگهانی اغلب به شیوع هیولاها تبدیل میشن. Highschool of the Dead (۲۰۰۶) با یک ویروس مرموز شروع میشه که مردم رو به زامبی تبدیل میکنه و همکلاسیها رو در مدرسهشون به دام میندازه. Kabaneri of the Iron Fortress (۲۰۱۶) یک ویروس “کابانه” رو تصور میکنه که بشریت رو به موجودات مرده تبدیل میکنه و بازماندگان رو به قطارهای محکم میفرسته.
این دیدگاههای آخرالزمانی، از هجوم زامبیها تا دنیای منجمد در زمان (مثل King of Thorn که یک طاعون “مدوسا” داره) با ترسهای واقعی ما درباره سرایت و فروپاشی همخوانی داره. اینها به ما یادآوری میکنن که انیمه اغلب بررسی میکنه که جامعه در یک بحران جهانی چه کار میکنه.
واقعیت و داستان
اما باید توجه داشت که هر تصادف ترسناک همواره درست نیست. مثلاً، شایعات اینترنتی ادعا کردن که آکیرا درباره یک بیماری هشدار میده. اما واقعیت اینه که بررسیکنندگان حقایق تأیید کردن که آکیرا هرگز به پاندمی یا سازمان بهداشت جهانی اشاره نمیکنه.
“آخرالزمان” در این فیلم یک بمب روانی در سال ۱۹۸۸ هست و موضوع توکیو ۲۰۲۰ فقط یک پسزمینه بوده، هیچ داستان ویروسی وجود نداره. بنابراین در حالی که بسیاری از انیمهها جزئیات ترسناکاً دقیقی دارن، برخی دیگه هنوز فقط داستانهای تخیلی هستن.
وقتی داستان با واقعیت ملاقات میکند
از ایمپلنتهای عصبی گرفته تا کابوسهای مجازی و طاعونهای ویروسی، انیمهها موضوعات زیادی رو پوشش دادن. این داستانها میتونن پیشگویانه به نظر برسن: تنظیمات الماسیک توکیو در آکیرا، چیپهای مغزی در Ghost in the Shell یا الگوریتمهای جرم در Psycho-Pass همه سالها قبل از اینکه واقعیتهای مشابه به تصویر کشیده بشن، روی صفحه اومدن.
وقتی ما فناوریهای جدید رو توسعه میدیم و با تهدیدات جدید روبرو میشیم، طرفداران انیمه از دیدن پیشبینیها در نمایشهای مورد علاقهشون لذت میبرن. چه به طور تصادفی و چه به عنوان الهام، پیشبینیهای انیمههای علمی تخیلی به ما یک راه سرگرمکننده برای مقایسه داستان با واقعیت میده. و چه کسی میدونه، شاید انیمه بزرگ بعدی در حال برنامهریزی برای تیترهای فردا باشه.
منبع :msn