فناوری موجی از تصاویر را به راه انداخته است که آنقدر عجیب و غریب هستند که مشروع نیستند، اما آنقدر واقعی هستند که احساسات را تحریک کنند. آیا ما با هنر هوش مصنوعی شاهد عصر جدیدی از سوررئالیسم هستیم؟
وحشیانهترین رویاهای سالوادور دالی این روزها با فیسبوک قابل مقایسه نیست: قطع عضو بچه گربهها با استفاده از عصا. توت فرنگی به شکل قورباغههای واقعی. دوقلوهای بهم چسبیده، مجسمههای شنی غیرممکن از نظر ساختاری، مارهایی که شیرهای کاملاً رشد یافته را میبلعند، هواپیماهایی با دست انسان.
این تصاویر عجیب در فیدهای رسانههای اجتماعی ما ظاهر میشوند، گاهی بهعنوان ترسناک و گاهی بهعنوان اسب تروا. آنها ممکن است با یک عنوان دستکاری همراه شوند. “99٪ از مردم بدون کلیک کردن روی لایک از کنار آنها عبور میکنند” پاسخها، ترکیبی از کاربران ساده لوح و رباتهای احتمالی، معمولاً مملو از تعارف برای تصویر دیوانهکننده هستند.
خان اسکولکرفت 33 ساله، یک گروه فیسبوک به نام “AI Boomertrap” را اداره میکند، که نمونههایی از ژانر هنر هوش مصنوعی را جمعآوری میکند (این نام گستاخانه به جمعیتی اشاره دارد که به نظر میرسد گول خورده است و تصور میکند تصاویر واقعی هستند – اگرچه هرکسی ممکن است به آن دچار شود). Schoolcraft همه چیز را دیده است. او به عنوان مثال میگوید: «ببر عیسی در حال نجات خدمه کابین زیبای خود از هواپیمای است که به آرامی در گل فرو میرود». «میبینید که یک هیبرید نیمه انسان و نیمه بچه میمون توسط مورچههای آتشین زنده زنده خورده میشود، و مردم نظر میدهند: «اوه خیلی زیبا، من آن را دوست دارم».
هنر هوش مصنوعی عصر جدیدی از سوررئالیسم
حتی تصاویر معمولیتر زیباییشناسی خاصی دارند – مانند روند چهار قلوهای انسانی یا صدسالههای تولید شده توسط هوش مصنوعی که با کیکهای ظاهراً دستساز خود، که طرحهایشان با خطوط واقعیت مخالفت میکند، درخواست تبریک تولد میکنند. مردم به نوعی نشانههای آشکار جعلی و سوررئالیت تولید شده توسط نرم افزار را نمیبینند یا به گذشته نگاه نمیکنند.
جاناتان گیلمور، استاد فلسفه در دانشگاه سیتی نیویورک و یکی از سردبیران مجله زیباییشناسی و زیباییشناسی، میگوید دیوانگی محتوا با «این سبک فوقالعاده پیش پاافتاده و واقعگرایانه» که پردازش آن «بسیار آسان است» متعادل میشود.
تصاویر “slop”، اصطلاح دنیای فناوری برای معادل تصویر هرزنامه هستند. اما آنها همچنین دسته جدیدی از سوررئالیسم هستند. از یک منظر خاص – اگر تفسیر شما به اندازه کافی گسترده باشد – ممکن است حتی هنر باشند. با هر تعریفی، هنر خوبی نیست، اما آنها سؤالات فلسفی جالبی را در مورد نحوه تفکر و طبقه بندی تصاویر تولید شده توسط هنر هوش مصنوعی مطرح میکنند.
شاید این تصاویر که برای جلب توجه به صفحات کلاهبرداری یا سایتهای پر از تبلیغات طراحی شدهاند، نشانهای از ظهور «اینترنت زامبی» است که با هوش مصنوعی و رباتها پر شده است. اما این چیزی نیست که در مورد آن صحبت کنیم. ما در مورد این صحبت خواهیم کرد که چرا آنها به شکلی که هستند به نظر میرسند: صاف، ژولیده، عجیب و غریب. دلیل خوبی وجود دارد که یکی از برنامههای تولید تصویر هوش مصنوعی DALL-E نام دارد (تلفیقی از دالی و شخصیت عنوان فیلم پیکسار “WALL-E”). این روزها همه چیز سورئال است. آیا این تصاویر سوررئال میتوانند ما را به یک حقیقت روشن برسانند؟
نویسنده فرانسوی آندره برتون در سال 1924 در «مانیفست سوررئالیسم» خود نوشت که این ژانر «واقعیت برتر» ضمیر ناخودآگاه را ارتقا میدهد – که رویاها و واقعیت میتوانند با هم ترکیب شوند تا واقعیتی را ایجاد کنند که به نوعی واقعیتر است. اما چه اتفاقی میافتد وقتی موجودی که یک تصویر سورئال خلق میکند، انسان نباشد؟ اگر خود خالق سورئال باشد چه؟
گیلمور میگوید: «اینها در حال حاضر سؤالات جدی در فلسفه هنر هستند. این پرسشها «به هسته مفهوم ما از هنر میرسند، و منظور ما از هنر چیست، و فکر میکنیم هنر باید برای ما چه کند». آیا هنر هوش مصنوعی واقعا هنر است؟
هنر باید چیزی را در ما ایجاد کند. در این معیار، slop فیسبوک در واقع موفقیتآمیز است، اما در واضحترین و کمابروترین راه. از آنجایی که این تصاویر به گونهای طراحی شدهاند که مردم را وادار به تعامل با برخی صفحات فیسبوک کنند، آنها با موضوعی دلسوزانه یا جالب توجه را به خود جلب میکنند: توله سگها، نوزادان، میهنپرستی، مذهب، افراد مسن، افراد جذاب. این قلمرو پرطرفدار کرینگ و کیچ است.
گیلمور میگوید: «از آنجایی که بسیار شیک است، اساساً محافظهکارانه است، که ممکن است خلاف واقع به نظر برسد، زیرا بسیار عجیب و غریب است. هر تصویر ملودرام خودش است که احساسات بیننده را دستکاری میکند.
منظور او محافظهکار با حروف کوچک «c» است، اگرچه slop هوش مصنوعی معمولاً از نظر سیاسی نیز محافظهکار است: گروه فیسبوک Schoolcraft مملو از نمونههایی از سلام کردن به سربازان و حامی ترامپ است.
رابرت هاپکینز، استاد فلسفه در دانشگاه نیویورک که به مطالعه زیباییشناسی میپردازد، سؤالات دیگری را برای ارزیابی اینکه آیا یک اثر تولید شده توسط هوش مصنوعی هنری با A بزرگ است یا خیر، ارائه میکند. “آیا قدرت بیان واقعی دارد؟” هاپکینز میپرسد: «آیا احساسات، حالات و افکار را بیان میکند و آنها را به شیوهای کاملاً هنری برای شما روشن میکند؟ آیا تعامل جالبی با هنر قبلی دارد؟
انسانها به یک معنا هنر هوش مصنوعی میسازند: آنها باید شرحی را در کنار هم بچینند، یا از آن بخواهند که به هوش مصنوعی بگویند چه تصویری را بسازد. از این نظر، هوش مصنوعی ابزاری است، مانند نوعی قلم مو جادویی و خودکار. تاریخ هنر پر از واکنشهای مشکوک به فناوری جدید است.
پل گوگن نقاش میگوید: «ماشینها آمدهاند، هنر فرار کرده است. گیلمور میگوید: در روزهای اولیه، منتقدان فکر میکردند که هنرمندان «هیچوقت نمیتوانند از عکاسی هنر بزرگی خلق کنند، زیرا تنها کاری که عکاس باید انجام میداد این بود که دوربین را تنظیم کند و … شاتر را بزند». “این آشکارا نادرست بود.”
استفاده از هر ابزار هنری نیاز به مهارت دارد. آنچه هنر هوش مصنوعی «واقعی» و slop رسانههای اجتماعی را از هم جدا میکند، پالایش و زمینه است.
پولینا کوستاندا، هنرمند 45 ساله اهل اوکراین در زمینه هوش مصنوعی که آثار خود را به عنوان پولی در سرزمین عجایب منتشر میکند، همچنین تصاویر سورئال، عجیب و غریب و رویایی میسازد: پیتزاهای پپرونی که مانند گلهای وحشی رشد میکنند. این توصیفات ممکن است با مزخرفات عجیب و غریب منتشر شده در “AI Boomertrap” مطابقت داشته باشد، به جز اینکه کوستاندا چاپ و NFT کارهای خود را می فروشد و توسط یک آژانس عکس در میلان نمایندگی میشود. او از طریق ایمیل میگوید هدف او این است که بینندگان آثارش با مرزهای واقعیت روبرو شوند و “به آنها الهام بخشد تا فراتر از تصورات معمول خود بروند.”
کار کوستاندا، که برای آن از نرمافزار تولید تصویر هوش مصنوعی به نام Midjourney استفاده میکند، عاری از تأثیر مسطح است که بسیاری از هنر رسانههای اجتماعی را که در فیسبوک میبینید تحت تأثیر قرار میدهد، زیرا او میداند چگونه یک پیام ماهرانه ایجاد کند که کیفیت عکاسی واقعی را تداعی کند. او علاوه بر تجویز موضوع، یک فیلم و دوربین را نیز به عنوان بخشی از درخواست مشخص میکند.
او میگوید آنچه تصویر تولید شده توسط هوش مصنوعی را به قلمرو هنر سوق میدهد این است که آیا پیامی را منتقل میکند و آیا “روح را جذب میکند”. کوستاندا میگوید: «تعداد زیادی از نقاشیها و عکسهای فیزیکی «مرده» بدون ایده یا پیام وجود دارد. «و تصاویر «زنده» هنر هوش مصنوعی وجود دارد – تصاویری آغشته به عمق و معنی غنی – «که با اطمینان میتوان آنها را هنر نامید.»
یک هنرمند باهوش میتواند از سبک این تصاویر برای ایجاد تفسیری در رسانههای اجتماعی، مصرفگرایی، میهنپرستی یا مذهب استفاده کند. (یا – مانند اعضای AI Boomertrap – برای الگوهای رفتاری.)
آیا هوش مصنوعی فیسبوک حتی میتواند زیبا باشد؟ وادیم مایل چنین فکر میکند. مایل، محقق دانشگاه اروپای مرکزی، مقالهای را در ماه فوریه منتشر کرد که در آن ادعا میکرد «هوش مصنوعی بهعنوان زیبایی تعیینکننده دوران ما است». مایل در مقاله خود مینویسد: زیبایی خود سیستم – نه فقط خروجی های آن، بلکه کدها و الگوریتم های آن که یادگیری ماشینی را امکان پذیر میکند – از نوع جدیدی است که ممکن است تنها در قرنهای آینده به طور کامل درک شود.
مایل در ایمیلی می نویسد که slop فیسبوک، بیشتر یک مشکل قصد است تا زیبایی شناسی.
او میگوید: «سوررئالیسم رویایی، عجیب و تفکر برانگیز که زمانی منحصر به نوابغ نسل آنها به نظر میرسید، اکنون از طریق هوش مصنوعی قابل دسترسی است». اما اگر این ویژگیها بیشتر با کلاهبرداران ناشناس در صفحات فیشینگ مرتبط شوند تا نابغههای هنری در گالریها، ممکن است ما را دچار خستگی سورئالیسم کند. Meyl مینویسد: “ما انتظار [غیر منتظره] را خواهیم داشت و [اثر] شگفت انگیز هنر هوش مصنوعی را از دست خواهیم داد.”
سؤال این است: چرا بسیاری از خالقان هوش مصنوعی – از کلاهبرداران گرفته تا هنرمندان حرفهای – در این شکل مسطح، زیبا و گاه هکشده سورئالیسم گیر کردهاند؟
گیلمور میگوید: «با این ظرفیت کاملاً عظیم و به ظاهر نامحدود برای ایجاد یک تصویر بصری، کار در نهایت بسیار معمولی به نظر میرسد. ناراحت کننده و عجیب، بله، اما به نوعی “خیلی خسته کننده، خیلی آشنا”.
به عنوان مثال: چندین پست اخیر از یک صفحه فیسبوک به نام “شیفتگی”، که به نظر میرسد از ارمنستان اجرا میشود. پستها همان موضوع را به تصویر میکشند – پسر بچهای که ظاهراً با مهارتهایی فراتر از سالهای زندگیاش، منظرهای ساحلی را نقاشی کرده است – با همین عنوان: «اثر هنری جدید من، لطفاً قدر آن را بدانید». بچهها به اندازه کافی واقعی به نظر میرسند، اما جزئیات تصاویر چطور است. یکی از فانوسهای دریایی از روی بوم بیرون زده است. زمین نشان داده شده در زیر سه پایه نیز با ضربه قلم مو ارائه شده است.
تصویر واقعی نیست پسر واقعی نیست نقاشی پسر قلابی واقعی نیست. این پستها اجرای مدرن اثر معروف رنه ماگریت «La Condition Humaine» هستند، نقاشی از یک نقاشی که بهطور یکپارچه با پسزمینهاش ترکیب میشود که نمیتوانید بگویید چه بخشی از صحنه واقعی است.
یک نظر دهنده به نام دافنه به یکی از پستها پاسخ داد: “شما خیلی با استعداد هستید”. “این چیزی است که من آن را یک اثر هنری مینامم.”
منبع : washingtonpost