هرگز در تاریخ هیچ فناوری به این شکل گسترده، سریع و متحول کننده وارد زندگی روزمره مردم نشده و دنیای ما را تغییر نداده بود. هوش مصنوعی کار و ساختارهای اجتماعی ما را تغییر میدهد.
این فناوری روابط ما و نحوه تعامل ما با یکدیگر را متحول میکند. ما به نقطهای رسیدهایم که هوش مصنوعی در اجرای طیف گستردهای از وظایف روزمره از تواناییهای انسان پیشی میگیرد. اگر به نقطهای برسیم که این فناوری جدید در سایر زمینهها از ما پیشی بگیرد چه اتفاقی میافتد؟
گیورگوس چاتزیواسیلیو در مصاحبهای با Phileleftheros میگوید هوش مصنوعی دارای ویژگیهای انقلابی است اما چالشهای جدی را به همراه دارد. چاتزیواسیلیو نویسنده “فلسفه هوش مصنوعی” (انتشارات Dioptra) است. او معتقد است که هوش مصنوعی میتواند دنیای ما را به طور اساسی درست مانند برق در قرن بیستم، اما با عواقب عمیقتر تغییر دهد.
یک دنیای کاملا جدید با هوش مصنوعی
با توجه به اینکه آیا هوش مصنوعی از هوش انسانی پیشی میگیرد، او استدلال میکند که این امر ممکن است و خطرات نامشخصی برای وجود انسان ایجاد میکند. او خاطرنشان می کند: «روشی که یک هوش مصنوعی پیشرفته آینده واقعیت را درک میکند، برای ادراک ما «نامرئی» خواهد بود، که چالشهای عمیقی ایجاد میکند. او همچنین درباره چگونگی تأثیر فناوری جدید بر هویت انسانی و روابط ما بحث میکند و در مورد احتمال بیگانگی هشدار میدهد.
در نهایت، او بر ضرورت توسعه «اخلاق فناوری» تأکید میکند و معرفی فلسفه فناوری در آموزش را برای تقویت تفکر انتقادی پیرامون چالشهای هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی پیشنهاد میکند.
از او پرسیدیم : به نظر شما، آیا هوش مصنوعی فناوری تحول آفرینی است که زندگی ما را به کلی تغییر میدهد؟
من معتقدم هوش مصنوعی بزرگترین انقلاب قرن بیست و یکم است. به احتمال زیاد آینده بشریت را بیش از هر چیز دیگری تحت تاثیر قرار خواهد داد. همانطور که برق در قرن بیستم آمد و جهان را تغییر داد، هوش مصنوعی نیز در قرن بیست و یکم میآید و دوباره همه چیز را تغییر خواهد داد. فقط این بار، بسیار اساسیتر، گستردهتر و سریعتر اتفاق خواهد افتاد. هوش مصنوعی فرصتهای تاریخی را در خود جای داده اما تهدیدهایی را نیز در خود جای داده است.
ما باید آن را نه تنها از نظر فنی، بلکه از نظر فلسفی و سیاسی درک کنیم. به همین دلیل علاقه زیادی به تحقیق در مورد آن برای دکترای فلسفه و نوشتن کتابم “فلسفه هوش مصنوعی – سفری به آینده” (انتشارات دیوپترا) داشتم. این کتاب پرفروش شد، جایزه “بهترین کتاب غیرداستانی سال 2023” را دریافت کرد، در حال حاضر در 5 دانشگاه یونان تدریس میشود و توسط وزارت آموزش قبرس به عنوان موضوع امتحانی برای آزمون ورودی دانشگاه انتخاب شد.
چرا هوش مصنوعی این همه بحث و واکنش را برانگیخته است؟ آیا به این دلیل است که خطرات واقعی وجود دارد یا به این دلیل که به عنوان یک چیز جدید، تخیل ما را تحریک می کند؟
فکر کنم هر دو باشه حوزه عمومی احساس میکند که هوش مصنوعی چیزی قابل توجه را در خود جای داده است بدون اینکه بتواند دقیقاً چه چیزی را مشخص کند. به هر حال، هوش مصنوعی هنوز در مراحل ابتدایی خود است. ما هنوز چیزی از قابلیتهایی که به دست خواهد آورد ندیدهایم. نکته مهم این است که اولین فناوری را معرفی میکند که میتواند ایدههای خود را ایجاد کند و بنابراین ابتکارات خود را به دست میگیرد.
برای مثال، یک چاپگر نمیتوانست کتاب خود را بنویسد، یا یک بمب نمیتواند هدف نظامی را انتخاب کند که هدف حمله قرار گیرد. اما ما اکنون در دورهای هستیم که هوش مصنوعی میتواند دقیقاً این کارها را انجام دهد – کتابهای خودش را بنویسد و به اهداف نظامی خودش حمله کند. به همین دلیل بسیار مهم است که چگونه از نظر اخلاقی – که به معنای فلسفی است – هوش مصنوعی را برنامهریزی کنیم تا نتواند به انسانها، چه عمدی و چه ناخواسته، آسیب برساند. این بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که ممکن است به نظر برسد.
چه خطرات و چالشهایی را ناشی از استفاده از آن میبینید؟
تهدیدهای قدرتمند و متنوعی پیرامون هوش مصنوعی وجود دارد. به تعبیر من، اینها به وجود خود دموکراسی و بشریت به عنوان آن مربوط میشود. یک تهدید اصلی این است که هر ایالت در حال ایجاد «سیستم تولید زبان هوش مصنوعی» خود است، به اصطلاح مدلهای زبان بزرگ (LLM)، مانند ChatGPT. کاری که هوش مصنوعی انجام میدهد این است که کلمه بعدی را در مجموعهای از کلمات پیش بینی میکند. این ممکن است بیخطر به نظر برسد.
شما میگویید “مبارک باشه” و دستگاه ادامه میدهد “سال”. این ترسناک به نظر نمیرسد. اما شما همچنین میتوانید بپرسید “چگونه میتوانم یک سلاح بیولوژیکی در خانه بسازم؟” و هوش مصنوعی نیز ممکن است دستورالعملهای دقیقی برای انجام این کار ارائه دهد. و این نسبتاً خطرناک به نظر میرسد. بیایید جنگی را تصور کنیم که در آن هر ایالت دارای یک عامل هوش مصنوعی پیشرفته هستند که با این دستورالعمل برنامه ریزی شده است: «راههایی برای کشتن هرچه بیشتر آمریکاییها یا چینیها پیدا کنید.
لحظهای که اولین رهبر دکمه اشتباه را فشار دهد، نقطه بدون بازگشت خواهد بود. اثر دومینوی پرتگاهی که در پی میآید، مراحل را به سمت هرج و مرج غیرقابل درک طراحی میکند.
آیا هوش مصنوعی از هوش انسانی پیشی خواهد گرفت؟ اگر چنین است، این دقیقا به چه معناست، چه عواقبی خواهد داشت؟
بسیاری از متخصصان در این زمینه، اعم از فنآوران و فیلسوفان، معتقدند که ما به سرعت در این مسیر حرکت میکنیم – اگرچه همه متخصصان موافق نیستند. در رویکرد خود، من این موضوع را از طریق مفهوم “نامرئی” بسط و چارچوببندی میکنم. به این معنا که روشی که یک هوش مصنوعی پیشرفته آینده واقعیت را درک خواهد کرد، برای ادراک ما “نامرئی” خواهد بود، که چالشهای عمیقی را ایجاد میکند.
برای درک این موضوع، موارد زیر را در نظر بگیرید: موجودی با هوش پایینتر از ما، مانند مورچهها یا سگها، نمیتواند زندگی انسان را “ببیند”. مثلاً برای یک گربه، کتاب یا تلویزیون یا محتوای مکالمات ما «نامرئی» است. دنیای ما برای گربه “نامرئی” است – به همین دلیل است که نمیتواند آن را کنترل کند. به همین ترتیب، انسانها هرگز نمیتوانند دنیای یک شبکه هوش مصنوعی را با هوشی قویتر از ما ببینند و در نتیجه کنترل کنند. دنیای آن تا حد زیادی برای ما نامرئی خواهد بود.
بنابراین هوش مصنوعی میتواند به طور ناخواسته مضر شود – حتی با خیرخواهانهترین نیتها. به عنوان مثال، انسانها در زمینی با نیت خیر بیمارستانی میسازند، اما این کار باعث نابودی مورچههای بیشماری میشود. نه از روی بدخواهی، بلکه به این دلیل که ما اهداف متفاوتی با مورچهها داریم که توسط هوش متفاوت دو گونه ما دیکته شده است. این جنبه “نامرئی” هوش مصنوعی، همانطور که من آن را مینامم، یک موضوع جدی و هستی شناسانه است که نیاز به تجزیه و تحلیل از فلسفه سیاسی قرن 21 دارد.
هوش مصنوعی چگونه بر هویت ما به عنوان انسان تأثیر میگذارد؟
بزرگترین انقلابی که هوش مصنوعی در حال رشد است، احتمالاً مربوط به پزشکی است، و بنابراین، جسمانی بودن ما – اساس وجود ما به عنوان انسان. در نظر بگیرید که به لطف فناوری دیجیتال، تمام دانش پزشکی که در طول هزاران سال جمع آوری کردهایم، اکنون هر ۷۲ روز در حال بهبود است! عدد باورنکردنی اما واقعی است.
این بدان معناست که با پیشرو بودن هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی امروزی در 20 تا 30 سال آینده بدوی به نظر میرسد. ما شاهد جهشهایی در پیشرفت پزشکی خواهیم بود که منجر به افزایش طول عمر و کیفیت زندگی انسانها میشود. بیماریهایی که امروزه غیرقابل غلبه هستند در چند دهه آینده به گذشته تبدیل خواهند شد زیرا ما حتی قادر خواهیم بود DNA انسان را مهندسی کنیم.
با این حال، این ترکیب از هوش مصنوعی و فناوری ژنتیک نیز بزرگترین تهدیدها را به همراه دارد. انباشته شدن تغییرات ژنتیکی در بدن انسان، انسان خردمند، یک قابلیت تکنولوژیکی که برای چند سال وجود داشته است، به این معنی است که با گذشت زمان – چه در 50، 100 یا 200 سال (مهم نیست) – ما توانایی ایجاد انواع جدید را به دست میآوریم. گونهای از انسانها که ممکن است به همان اندازه که ما با هومو ارکتوس ارتباط داریم، با هومو ساپینس مرتبط باشند.
دنیای آنها نیز برای ما نامرئی خواهد بود – همانطور که یک روزنامه یا اینترنت برای یک هومو ارکتوس “نامرئی” خواهد بود. این نشاندهنده یک نابرابری اجتماعی بیسابقه است که میتواند ایجاد شود و یک اکوسیستم سیاسی کاملاً جدید که در آن مبارزه برای قدرت دیگر بین طبقات اجتماعی مختلف انسانها نیست، بلکه بین گونههای مختلف انسانها خواهد بود.
تمام قطعیتهای دنیای ما در این افق جدید متزلزل شده است. سیاست، علم، هنر، و فلسفه همانطور که ما آنها را برای هزاران سال میشناسیم در حال بازنویسی بر روی کاغذ جدید هستند. ادغام هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی دنیایی را به وجود میآورد که نه تنها جدید خواهد بود بلکه متفاوت خواهد بود.
منبع : in-cyprus.philenews