سنسورهای مجهز به هوش مصنوعی شرایط خاک را در لحظه تحلیل میکنند و کشاورزان را به سمت آبیاری دقیق هدایت میکنند؛ روشی که هم محصول را افزایش میدهد و هم مصرف آب را کاهش میدهد. در همین حال، در قطب شمال، مدلهای یادگیری ماشینی تصاویر ماهوارهای را پردازش کرده و تغییرات صفحات یخی را ردیابی میکنند و به دانشمندان یک سیستم هشدار زودهنگام برای افزایش سطح دریا ارائه میدهند.
این پیشرفتهای هوش مصنوعی برخی از مهمترین چالشهای جهان را هدف قرار دادهاند. با این حال، بحثها درباره هوش مصنوعی همچنان محدود باقی مانده و بیشتر بر چتباتها و دستیارهای مجازی متمرکز شده است، در حالی که این فناوری پتانسیل عمیقتری برای متحول کردن صنایع و جوامع دارد.
در نشست اقدام هوش مصنوعی در پاریس، شاهد رقابت رهبران جهانی برای برتری در این حوزه بودیم؛ صحبتها پیرامون سرمایهگذاریهای کلانی بود که روزبهروز افزایش مییابند.
اما در میان این هیاهوی رسانهای، تحلیل اقدامات واقعی درباره چگونگی استفاده از هوش مصنوعی در جایی که بیشترین اهمیت را دارد، مانند حل بحرانهایی چون تغییرات اقلیمی و بهداشت، گم شده است. فناوریهای لازم برای حل بسیاری، و شاید حتی همه این چالشها، وجود دارند، اما ظرفیت آنها هنوز به درستی کشف نشده است.
در واقع، تلاشهای کنونی بر راهحلهای کوچک مقیاس متمرکز است، نه تغییرات بنیادین. به همین دلیل، باید یاد بگیریم که چگونه هوش مصنوعی را بپذیریم، در دسترس همگان قرار دهیم و به درستی از آن استفاده کنیم.
نگاهی کوتاهمدت به آینده
به طور طبیعی، ما انسانها تاثیر فناوری را در کوتاهمدت بیش از حد برآورد میکنیم، در حالی که تاثیرات بلندمدت عمیق آن را نادیده میگیریم. نتیجه این است که دیدگاه ما نسبت به هوش مصنوعی بسیار محدود شده و ظرفیت آن برای تغییر مدلها و سیستمهایی که زندگی مدرن بر آنها استوار است، مغفول مانده است.
در حال حاضر، تنها ۱۶ درصد از شرکتها خود را برای تغییرات ناشی از هوش مصنوعی آماده میدانند، در حالی که ۷۴ درصد با موانع جدی برای گسترش راهکارهای هوش مصنوعی مواجه هستند. این موضوع مشکلساز است، زیرا راه پیش رو تنها از طریق تحول سیستماتیک امکانپذیر خواهد بود.
اما این تحول چگونه خواهد بود؟ در حوزه بهداشت و درمان، بهکارگیری هوش مصنوعی میتواند وظایف اداری را خودکار کند تا وقت بیشتری برای کادر درمان آزاد شود، دقت در تشخیص بیماری را بهبود بخشد، توسعه داروهای جدید را سرعت ببخشد و امکان ارائه درمانهای شخصیسازیشده را فراهم کند.
این تغییرات به معنای جایگزینی کارکنان کلیدی نیست، بلکه حمایت از آنهاست تا بتوانند بر مهمترین و معنادارترین جنبههای کار خود تمرکز کنند.
برای تحقق این امر، نیاز به مجموعهای از عوامل تسهیلکننده داریم، از جمله:
- اثبات بازدهی سرمایهگذاریها برای جذب سرمایههای پایدار در بلندمدت
- همراستا کردن سیاستگذاریها و اولویتهای بخش خصوصی و دولتی
- ایجاد زیرساختهای مشترک و تسهیل تبادل دادهها
- توانمندسازی رهبران برای تصمیمگیری آگاهانه در حوزه فناوری، امنیت سایبری و مدیریت ریسکهای مرتبط با هوش مصنوعی
تحول سیستمها پیچیده است و به شدت با اقتصاد کلان در هم تنیده شده، از این رو، غالبا با مقاومت از سوی افرادی که به وضعیت موجود پایبند هستند، مواجه میشود. چالشهای کلیدی شامل عدم هماهنگی میان متخصصان فنی و سیاستگذاران و قوانین پراکنده و ناهماهنگ است.
هرچند تغییرات سیستماتیک در ابتدا مخرب به نظر میرسند، اما در نهایت منجر به ساختارهایی کارآمدتر و موثرتر خواهند شد. اما پرسش اینجاست که چگونه میتوانیم به این نقطه برسیم؟
فراتر از هزینه و بهرهوری
نخست، باید پتانسیل واقعی هوش مصنوعی را پذیرفت. این امر از طریق اقدامات چندجانبه و همکاری بین بخشهای دولتی، خصوصی، صنعتی، منطقهای و فردی ممکن خواهد شد. برای دستیابی به تحولی که پیش از این غیرممکن به نظر میرسید، همکاری بین ذینفعان مختلف ضروری است. این همکاری میتواند موانعی مانند هزینه بالای آموزش هوش مصنوعی و چالشهای اشتراکگذاری دادهها را برطرف کند.
دوم، هوش مصنوعی باید مردمیسازی و همهگیر شود. این فناوری قدرتمند نباید فقط در اختیار کشورها و مناطقی باشد که از قبل به منابع مرتبط با هوش مصنوعی دسترسی دارند. عدم دسترسی گسترده به هوش مصنوعی خطر افزایش شکاف دیجیتال را به دنبال دارد و ممکن است امکان مدیریت و نظارت موثر بر آن را غیرممکن کند.
در همین راستا، مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۳ «اتحاد حکمرانی هوش مصنوعی» را تأسیس کرد تا رویکردی جامع برای ایجاد جوامع عادلانهتر و مسئولانهتر در زمینه هوش مصنوعی تدوین شود.
سوم، باید اعتماد به هوش مصنوعی افزایش یابد. بخشی از این اعتماد زمانی حاصل میشود که هوش مصنوعی به بخشی از زندگی روزمره و فرایندهای کاری طبیعی تبدیل شود.
برای مثال، در روزهای اولیه، گوشیهای همراه دستگاههایی بزرگ، گران و ناکارآمد بودند، اما با طراحی بهتر، بهبود فناوری و تولید در مقیاس گسترده، اکنون بخش جداییناپذیری از زندگی ما شدهاند.
در این راستا، توسعهدهندگان مدلهای هوش مصنوعی باید فناوریهای خود را به شیوهای مسئولانه و پایدار طراحی و پیادهسازی کنند. این امر موجب افزایش اعتماد عمومی خواهد شد، چیزی که در حال حاضر بهصورت پیشفرض وجود ندارد.
آیندهای که در حال شکلگیری است
در حال حاضر، هوش مصنوعی در نقطهای قرار دارد که میتواند الگوی اقتصادهای هوشمند آینده را تعیین کند. ترکیب هوش مصنوعی با سایر فناوریهای نوظهور، مانند زیستفناوری، محاسبات کوانتومی، رباتیک، هوش فضایی و سایر حوزهها، زمینهساز نوآوریهای آتی خواهد بود.
در نهایت، فناوری بهتنهایی نمیتواند مشکلات انسانی را حل کند، مگر اینکه انسانها به آن اجازه دهند. با رویکردی صحیح، تحولی واقعی امکانپذیر خواهد شد.
منبع: channelnewsasia