کوروش، سردار بزرگ و پادشاه ایرانی در دوران هخامنشیان بود که همهمون کم و بیش با او و کارهای بشر دوستانهاش آشنا هستیم. ایران توی دوران هخامنشیان بزرگترین قلمرو تاریخی خودش رو داشت. فرمانروایی بر این سرزمینها نیاز به تدبیر و انساندوستی داشت که هر کسی از عهدهاش برنمیاومد.
هرچند هدف کوروش از کشورگشایی و مبارزه با ستمگری و برقراری عدالت بود، به همین خاطر هم توی حکومتش موفق بود و بین مردم خیلی محبوب بود.
سرزمین بابل همسایه ایران توی دوران هخامنشی بود که در زمان کوروش به فساد کشیده شده بود. بابل توی اون زمان عروس شهرهای عصر خودش به حساب میاومد و از نظر ثروت و پیشرفت بینظیر بود. اما از نظر اخلاقی به شدت فاسد شده بود و وجود بتپرستی، روسپیگری، خرافات، سحر و جادو و تجارت برده، این شهر رو به مرز سقوط نزدیک کرده بود. به همین دلیل، کوروش، سردار بزرگ و دادگستر، آماده بود تا این فساد رو شکست بده. کوروش، پادشاه سرزمین پهناور ایران بزرگ، نمیتوانست همسایه مستقلی مثل بابل رو در کنار خودش تحمل کنه، مخصوصاً که بابل سرزمینی آباد و پرثروت و بزرگترین شهر اون روز دنیا بود. بریم ورود کوروش بزرگ به بابل رو در قابهای هوش مصنوعی ببینیم.
ورود کوروش به بابل
بر اساس یک کتیبه باستانی معتبر به نام «رویدادنامه نبونئید»، در روز سوم ماه اَرَخسمنو بابلی که میشه با ۷ آبان (29 اکتبر) همزمان کرد، کوروش بزرگ وقتی وارد شهر بابل شد، با استقبال فوقالعادهای از طرف مردم روبرو شد. جالبه بدونید که این روز نه زادروز کوروش بزرگه و نه روز فتح بابل، چون سپاهیان ایرانی در روز ۲۰ مهر، بدون جنگ شهر رو فتح کرده بودن و خود کوروش بزرگ در ۷ آبان وارد بابل شد.
بعد از این اتفاق، تحولات انساندوستانهای در سطح جهان رخ داد و میشه گفت این روز یه نقطه عطفی تو تاریخ بشره. هفتم آبان وقتی که اعتراض به آبگیری سد سیوند به اوج خودش رسید، مورد توجه عمومی قرار گرفت و از اون زمان به بعد، به صورت مردمی گرامی داشته میشه. با اینکه درخواستهای زیادی برای ثبت رسمی این روز وجود داشته، اما هیچ وقت حکومت جمهوری اسلامی هفتم آبان رو تو تقویم رسمی ثبت نکرد و حتی از تجمع مردم در کنار آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد جلوگیری کرد.
برخلاف تبلیغات کوروشستیزان، مطرح شدن این روز هیچ ربطی به یهودیان نداره و کنشگران ایرانی که به مردمسالاری اعتقاد داشتن، بیشترین نقش رو در شناساندن این روز داشتن.
موقعیت دفاعی شهر بابل، در زمان حمله کوروش
نفوذ به بابل بدون جنگی خونین واقعاً غیر ممکن به نظر میرسید. هرودوت درباره دیوارهای دفاعی شهر بابل میگه که این دیوارهای بیرونی حدود ۹۰ کیلومتر طول داشتن، ضخامتشون ۲۴ متر و ارتفاعشون هم حدود ۱۰۰ متر بوده. جالب اینجاست که میگه این دیوارها به قدری عریض بودن که دو تا ارابهی چهار اسبی به راحتی میتونستن از کنار هم رد بشن. بابل همچنین دیوارهای داخلی هم داشت که هرچند به ضخامت دیوارهای بیرونی نمیرسید، اما از نظر استحکام چیزی کم نداشت.
داخل این دو دیوار، قلعهها و معابد زیادی با مجسمههای بزرگ طلا وجود داشت. برج معروف بابل هم که بالای این شهر سر به آسمان میسایید، معبدی چند طبقه برای مردوک، خدای بابل بود که انگار تا بهشت امتداد داشت.
طبق توصیفهایی که شده، پادشاه بابل و پسرش استحکامات غیرقابل نفوذی برای دفاع از این شهر قدرتمند ساخته بودن. علاوه بر دیوارهای دفاعی قوی در مرز شمالی بابل، بین دو رود دجله و فرات، در مرکز عراق امروزی، دیواری بلند و محکم در شمال شهر اپیس به دجله میپیوست. این دیوار به سمت جنوب میرفت و در شمال شهر سیپ پار به فرات میرسید.
این دیوار که واقعاً شگفتانگیز بود، به “سد مادی” معروف بود و در هر دو طرفش خندقهای عمیقی داشت. این خندقها پلهای چوبی داشتن که در زمان جنگ، این پلها شکسته میشد و دشمن نمیتوانست به شهر دسترسی پیدا کنه. علاوه بر این دیوار اصلی و خندقها، مرز شرقی بابل هم دیوار بلندی داشت که از دسترسی ایرانیها مصون بود. و جدا از همه اینها، برج بابل خودش یه دژ مستحکم و شکستناپذیر بود.
هفتم آبان، روزی که دنیا دگرگون شد
میدونیم که بعد از فتح صلحآمیز بابل، تحولات زیادی توی دنیا اتفاق افتاد و استوانه کوروش بزرگ که به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته میشه، نوشته شد. کوروش برعکس فرمانروایان اون زمان که وقتی شهری رو فتح میکردن، کتیبههایی درباره کشتار مردم مینوشتن، کتیبهای درباره احترام به انسانها نوشت و با تسامح دینی خودش، منطقه رو در صلح نگه داشت. این صلح و امنیت تا حدی توی دوران هخامنشیان ادامه داشت. همچنین ارتباط بین شرق و غرب دنیا شکل گرفت و از اون زمان به بعد، فیلسوفان بزرگی توی یونان باستان ظهور کردن.
همونطور که استادان برجسته کشور مثل دکتر میرجلالالدّین کزّازی، دکتر اصغر دادبه، دکتر ناصر تکمیلهمایون و دکتر حکمتالله ملاصالحی توی نامهای به حسن روحانی، رئیسجمهور وقت، به این موضوع تأکید کردن. توی این نامه اومده:
“نزدیک به یک دهه است که هفتم آبانماه از سوی دوستداران ایران در سراسر جهان به یاد روز صدور منشور حقوق بشر کوروش بزرگ بعد از آزادسازی بابل، که یه نقطه عطف تو تاریخ جهان به حساب میاد، بهطور خودجوش «روز کوروش» نامیده شده.”
تدابیر کوروش برای ورود به بابل
بر اساس مدارکی که از حفاریهای بابل به دست اومده، کوروش میدونست که برای رسیدن به بابل نه تنها باید از دیوارها و سدهای مرزی و جویبارهای عریض و رودهای پرآب و خروشان عبور کنه، بلکه باید دیوارهای مستحکم بابل رو هم بشکنه. این کار برای کوروش با نبودن ابزار و وسایل مناسب خیلی راحت به نظر نمیرسید. به همین خاطر، با استفاده از نبوغ نظامیاش، دستور داد آب دجله و همچنین “گیندس” (که امروز بهش دیاله میگیم) رو به جویبارها و خندقهای عمیق که به دستور خودش کنده شده بودن، هدایت کنه. این کار وقتی انجام شد که آب این دو رود کم بود.
بعدش سپاه کوروش از دجله عبور کرد و خودش به سمت شمال حرکت کرد و به لشکر بابل که نزدیک شهر اپیس صف آرایی کرده بودن، حمله کرد و ارتباطشون رو با بابل قطع کرد. از طرف دیگه، یکی از سردارانش به نام گبریاس رو به مناطق جنوبی بابل فرستاد. گبریاس موفق شد نبودید رو که با سپاهش در سیپ پار مستقر شده بود، از اونجا بیرون کنه و بدون هیچ مانعی وارد بابل بشه. بعد از ورود، کوروش برای حفظ نظم شهر، فوراً گبریاس رو با اختیارات زیاد حاکم شهر کرد. گبریاس بعد از یک هفته، بلشضر رو به خاطر ادامه جنگ با ایرانیها کشت. اما کوروش با نبودید مهربون بود و از کشتنش خودداری کرد و او رو به کرمان تبعید کرد. “نبودید” پادشاه سابق بابل، تا آخر عمرش در کرمان موند و همونجا فوت کرد.
پیروزی کوروش بر بابل به جای اینکه مردم این سرزمین رو نگران کنه، باعث شادیشون شد. چون معروف بود که کوروش هر سرزمینی رو که فتح میکنه، آسایش، رفاه و عدالت رو برای مردمش به ارمغان میاره. کوروش نه کسی رو میکشت، نه جایی رو میسوزوند و نه اجازه میداد که اموال و دارایی مردم مغلوب غارت بشه. به همین خاطر، مردم با آغوش باز از او استقبال کردن و در سال ۵۳۹ قبل از میلاد، شهر بابل به دست ایرانیها افتاد. از اون سال به بعد، کوروش پادشاه بابل و سایر کشورهایی بود که تحت فرمانرواییاش بودن.
منشور کوروش در توصیف اقداماتش در بابل
شاید همدلی مردم بابل توی این فتح، کوروش رو بیشتر از بقیه جنگهاش تحت تأثیر قرار داد. چون بعد از ورودش به بابل، به معبد بزرگ شهر رفت و طبق رسم بابلیها تاجگذاری کرد. همونطور که گفتیم، او با نبونید خیلی جوانمردانه رفتار کرد. وقتی نبونید در سال ۵۳۸ قبل از میلاد (یک سال بعد از فتح بابل) درگذشت، کوروش در بابل عزای ملی اعلام کرد و خودش هم در این مراسم شرکت کرد.
کوروش دو یادگار بزرگ از خودش توی فتح بابل به جا گذاشت: اول آزادسازی یهودیان و بازگشتشون به فلسطین و دوم بیانیه کوروش یا همون منشور کوروش. این بیانیه روی استوانهای از گل پخته حک شده و مطالب مهمی رو شامل میشه. توی این بیانیه که به استوانه کوروش معروفه، اول خودش رو معرفی میکنه و بعد به توضیح کارهایی که برای مردم بابل انجام داده میپردازه.
توی قسمتی از این بیانیه نوشته: «من کوروش هستم، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانا، شاه سومر و اَکد، شاه چهار منطقهی جهان، پسر کمبوجیه شاه بزرگ، شاهنشاه… وقتی به صلح وارد بابل شدم و در میان شادی و خوشحالی، تخت فرمانروایی رو در کاخ شاهزادگان برقرار کردم، مردوک، خدای بزرگ، قلب بزرگ بابلیها رو به تسخیر من درآورد. در حالی که هر روز پرستش او رو ادامه میدادم، سپاهیان زیادی به صلح وارد بابل شدن و همهی سومر و اکد رو از هر نوع تهدیدی حفظ کردم… خدایانی رو که منزلگاهشون اونجا بود دوباره برگردوندم و برای اونها منزلی جاودانه ساختم. همهی مردم رو جمع کردم و دوباره در خونههای خودشون مستقر کردم و خدایان سومر و اکد رو که به خاطر خشم خدایِ خدایان، نبونید به بابل برده بود، با شادی به دستور مردوک، در معابدشون قرار دادم…»
از متن استوانه مشخصه که کوروش خودشو ساماندهندهی نظمی الهی میدونه که به خاطر بدعتهای نبونید به هم ریخته و به این ترتیب نخبگان محلی (به ویژه کاهنان) و مردم عادی رو به خودش جذب میکنه. از طرف دیگه، توی این استوانه، کوروش خودش رو بازسازیکنندهی ساختمانهای اداری و مذهبی که ویران یا متروک شده بودن معرفی میکنه.
منبع: گردآوری توسط تیم محتوای زیگپ